سال 92 هم سال بی پولی است؟

 مسعود پاشنا
 
وزیر ورزش و جوانان سال 1391 را در حالی به عنوان اولین سال وزارت رسمی خود در این وزارتخانه و در حضور کارکنان وزارت ورزش 14 محور را به عنوان اصل محوری کاری خود اعلام و ابلاغ کرد و این در حالی بود که خود وزیر هم تا به همین امروز نتوانسته تعریفی درست از وزارت ورزش و جوانان ارائه کند.

به عبارتی اکنون و با توجه به جذابیت بالای ورزش می بینیم که بخش ورزش در وزارتخانه ورزش وجوانان بر بخش جوانان می چربد در حالی که در مفهوم اصلی قضیه برعکس باید باشد چرا که جوانان به مراتب دارای مفهومی عام تر و کلی تر نسبت به ورزش است.
به عبارتی در حقیقت بخشی از جوانان ورزشکارند در حالی که جوانان نیازهای عمده دیگری هم دارند که در سایه جذابیت ورزش و عناوین ورزشی رنگ باخته و فقط دوسه جشنواره بی سر و ته برگزار می کنند تا بگویند جوانان را هم مورد توجه قرار می دهند.

اما آیا وزارت ورزش و جوانان به اهداف اولیه خود رسیده است و توانسته ماموریت خود را پیدا کند؟
به نظر می رسد هنوز هم نوعی سر درگمی در وزارت ورزش و جوانان وجود دارد و خود اهالی این وزارتخانه هم نمی دانند که چه ماموریتی دارند و بارها از هم سوال می کنند که چه سنخیتی بین ورزش و جوانان وجود دارد.

البته از حق نباید گذشت که بر خلاف بخش ورزش که تا قبل از وزارتخانه با عنوان سازمان تربیت بدنی ارائه می شد بخش جوانان یا سازمان ملی جوانان سابق دارای اصل و اساسی بنیادی است و حداقل اینکه این سازمان با تعریف و جایگاه و کارکردی مشخص پای به عرصه وجود گذاشته است و تازه داشت شکل و شمایل و ماموریت های خود را پیدا می کرد که طرح ادغام مطرح شد و این سازمان هم مثل ورزش دچار سردرگمی شد.
در واقع اکنون نه سازمان ملی جوانان و نه سازمان تربیت بدنی سابق دارای کارکرد اولیه و سابق خود هستند و نه ادغام ایندو توانسته باری را از روی دوش این دو سازمان مهم و تاثیر گذار در جامعه بردارد.
فرض کنید الان در ادارات کل تربیت بدنی استانها توانسته اند معاونتی تحت عنوان معاونت جوانان درست کنند که استاندار هر استان این سمت را برعهده دارد.
حالا این سوال مطرح می شود که استاندار در یک استان دارای جایگاه بالاتری است یا مدیر کل ورزش و جوانان و جدای از این با چه نقش و تعریفی این ادغام ناهمگون در استانها انجام شده و استانداران و مدیران کل ورزش چگونه با هم می توانند این مهم را با آنهمه مشغله ایی که استانداران دارند انجام بدهند؟
شاید بتوان گفت که ادارات کل به نوعی به صورت ظاهری با هم کنار آمده اند حالا باز این سوال مطرح است که فدراسیونهای ورزشی چه ارتباط و سنخیتی با بخش جوانان برقرار می کنند!
جز اینکه یک نفر را در هر فدراسیون به عنوان رییس کمیته جوانان گماشته اند که این بنده خد ا نه دستور کاری دارد و نه بودجه ایی و نه ورودی و خروجی مشخصی.
حالا با همه این اوصاف و احوال اگر به 14 محور کاری وزیر ورزش در سال 91 توجه کنیم می بینیم که تمام 14 محور حول ورزش می چرخد و از جوانان خبری نیست و بر فرض که اسمی هم از جوانان آمده باتشد در طول این یکسال و اندی تا چه حد توانسته وزارت ورزش به اهداف مورد نظر مجلس و دولت دست یابد و یا چه باری از روی دوش جوانان برداشته است.
وزارتی که هنوز هم مشغول تغییر و تحول روسای فدراسیونها  ومدیران استانی است و کماکان آقای وزیر در باد افتخارات المپیک لندن خوابیده و لبخند می زند و آنچنان غرق آن اتفاق نادر در ورزش کشورند که از فوتبال و جام جهانی اسمی نمی برند و نمی دانند یا دانسته ورزش را به حال خود رها کرده اند غافل از اینکه بازیهای آسیایی اینچوان کره نزدیک است و بلافاصله المپیک بعدی از راه می رسد.
به گمانم خود آقایان هم می دانند که تا آن موقع ایشان در خیابان سئول نخواهند بود و همه نارسائی ها را باید وزیر بعدی به دوش بکشد و می بینیم که فدراسیون های ورزشی اغلب تورنمنت ها و اردوها و مسابقات خارجی و داخلی خود را بعد از المپیک لغو کردند و به بهانه نداشتن بودجه ورزشکاران و قهرمانان ما یکی یکی دلسرد شده و هر روز اخبار ناگواری از فدراسیون ها به گوش می رسد.
یک روز وسایل فلان فدراسیون را طلبکاران می برند و روزی کارکنان فدراسیون دیگر بدلیل عدم دریافت حقوق و عیدی تحسن می کنند و روسای فدراسیونها هم که می دانند دوسه ماه دیگر بیشتر با این مدیریت کار نخواهند کرد سکوت کرده اند چرا که بقای خود را بر هر امر دیگری مقدم می دانند.
ورزش ایران در سال 92 شاید میدان بزرگ و مهمی پیش رو نداشته باشد اما بزرگان و کارشناسان می دانند که پایه های مدال آوری ما در اینچوان 2014 و المپیک 2016 طی همین ماههای سال جاری استوار خواهد شد که وزیرورزش و جوانان به بهانه نداشتن بودجه و شرایط سخت اقتصادی لبخندی میزنند و مثل این است که کودکان دبستانی را تنبیه می کند می گوید اینکه فدراسیونی از نداشتن پول بنالد بد کاری است!
نگویید پول نیست و ما هم می دانیم به جز معدود روسای با دل و جرات و .کار بلد سایر روسا هم می دانند که گفتن اینکه پول نیست بدکاری است.
هیس! نگوید پول نیست که بدکاری است!
آقای عباسی .! المپیک نقطه عطفی در ورزش ایران بود که تاثیر چندانی شما در افتخارات آن نداشتید اما بازیهای اینچوان کره – جام جهانی فوتبال و.... هر نتیجه ایی بدست آید ماحصل کار شما و دوستان تعاون و گلستانی شما خواهد بود چه اینکه مردم خوب و بد را خوب تشخیص می دهند.

روابط غیر اخلاقی و غیر ورزشی مدافع و دروازه بان معروف

 سایت ايستگاه ورزش

برخی از اتفاقات و روابط تعریف نشده در فوتبال به اصطلاح حرفه ای امروز می تواند یک معضل برای فوتبال ما باشد. فوتبالی که افت فاحش آن را شاهدیم. به خصوص در میادین بین المللی و در سطوح ملی. افتی که می تواند دلایل زیادی داشته باشد. اما یکی از عواملی که می تواند در افت فوتبال ایران نقش زیادی داشته باشد، رواج یافتن یکسری رفتار ها و عادات غیر حرفه ای در فوتبال می باشد. رفتارهائی که می توان آن را ناهنجاری های فوتبال دانست. به گزارش ایستگاه ورزش، در همین رابطه می توان به رفتار غیر حرفه ای و عادت های نا مناسب برخی از بازیکنان مطرح و معروف در فوتبال اشاره کرد. از جمله یک مهاجم و یک دروازه بان بسیار معروف و مطرح در یک تیم مطرح شهرستانی اشاره کرد. این دو بازیکن که پیش از این هر دو در یک تیم شهرستانی دیگر همبازی بوده اند، در این فصل در تیم جدید خود بازی می باشند. در خصوص ارتباط این دو بازیکن گفته می شود که سابق بر این و در تیم سابقشان  نیز از دوستی و رفاقت شدیدی برخوردار بودند ولی دوستی این دو در این فصل از حد متعارف گذشته و به میهمانی های شبانه و شب بیداری هائی توام با دود البته از نوع قلیون آغشته شده. حتی برخی از منابع نزدیک به این باشگاه معتقدند که مدیریت باشگاه نیز از این ارتباط خاص مطلع بوده و از این بابت در عذاب هستند. حتی در چند نوبت به این مهاجم و دروازه بان که هر دو نیز از سوابق ملی در کارنامه شان برخوردار می باشند تذکراتی داده شده ولی این تذکرات تا کنون افاقه نکرده و این دو بازیکن مطرح فوتبال کشورمان رفتار غیر حرفه ای خود را همچنان ادامه می دهند.