فساد در فوتبال نمی تواند از فساد در بخش های دیگر جامعه جدا باشد

فساد در فوتبال ایران



حوادث بوقوع پیوسته در مسابقه فوتبال بین تیم های سپاهان و پرسپولیس در اصفهان از سری مسابقات لیگ برتر کشور بار دیگر فساد در فوتبال ایران را در صدر اخبار ورزشی کشور قرار داد. داور مسابقه در یک اشتباه محرز در دقیقه۲ بازی با اعلام خطای مدافع پرسپولیس بر روی مدافع پیش تاخته سپاهان، ضمن اعلام پنالتی و اخراج بازیکن پرسپولیس، آن تیم را ۱۰ نفره نمود در حالیکه بازبینی فیلم بازی نشان از خطای آشکار مدافع سپاهان داشت که از چشم داور و کمک او بدور مانده بود. مدیر عامل و سرمربی پرسپولیس بعد از بازی پرده از فسادی برداشتند که سالهاست بر فوتبال ایران همچون بخشی از شئونات جامعه ایران حکفرماست. سرمربی پرسپولیس سخن از اطلاع او و تیم فنی همراهش مبنی بر غش کردن داور بازی از شب قبل از مسابقه بسمت تیم حریف داشت و مدیرعامل باشگاه پرسپولیس هم سخن از پیشنهاد رشوه ۶۰ میلیونی در سال گذشته برای تعیین سرنوشت یک بازی کرد.

واقعیت آشکار این است که فساد در فوتبال نمی تواند از فساد در بخش های دیگر جامعه جدا باشد. هیچ حکومتی بسمت دیکتاتوری میل نمی کند الا برای فساد و چهاردیواری خصوصی اعلام کردن حاکمیت. ورزش کشور بخصوص رشته پرطرفدار فوتبال از مقطع پایان جنگ ۸ ساله با عراق به عرصه تاخت تاز افراد وابسته به نهادهای امنیتی و سپاه پاسداران تبدیل شد. مدیریت باشگاههای فوتبال به تصرف کسانی در آمد که حتی یکبار هم پایشان به توپ نخورده بود. فدراسیون فوتبال خود منشأ فساد و کمیته داوران آن بنا به اعتراف یکی از افرادی که پایش به ماجرای اخیر کشیده شده است در جریان تمامی فعل و انفعالات پیشنهاد رشوه و … می باشد. از یاد نبرده ایم همین چند ماه پیش بود که بخاطر تبانی واضح، چند تیم دسته اولی مجازات و تنی چند از بازیکنان و مربیان برای مدتی محروم شدند. مشکل نه پیشنهاد داوران برای دریافت رشوه که از قضا ضعیف ترین حلقه در فساد حاضر می باشند بلکه جریانی سازمانیافته در فدراسیون فوتبال است که می خواهد از خوان پر از امکانات مادی فوتبال، سهم خود را برچیند. بر این جمع باید بنگاههای فراقانونی شرط بندی فوتبال که بیشک در اختیار نهادهای درونی اطلاعاتی و امنیتی کشور است نیز افزود.

در برنامه تلویزیونی ۹۰ در دوشنبه شب گذشته، پرده فساد در فوتبال ایران کمی بالاتر زده شد و معلوم گردید که اراده جدی برای برخورد با فساد در فوتبال کشور وجود ندارد، بطوریکه مجری برنامه مدعی شد که اگر این موضوع واقعیت داشته باشد، باید فاتحه فوتبال در این کشور را خواند. باید ادعا کرد در این کشور که سراپایش را نکبت و فساد گرفته است، باید قبل از همه فاتحه سرچشمه اصلی غارتگری یعنی رژیم سراپا غرق در فساد و جنایت حاکم را خواند چرا که فساد در فوتبال بخشی از مفسده بزرگ یعنی وجود رژیم آخوندی است که تا در این سرزمین برپاست، جز در جهت بسط و گسترش فساد حرکت نخواهد کرد. بزرگترین فساد همانا ستاندن حق حاکمیت ملی از آحاد مردم و سپردن آن به فردی بنام «ولی فقیه» است که می تواند بر نفوس تمامی مردم حکم براند. مبارزه با فساد مکانیزمها و اهرمهای خاص و قانونمند خود را طلب می کند که این رژیم وجود هیچکدام از آنها را برنمی تابد.

اهرمها و مکانیزمهای مبارزه با فساد :

اصولا در نظامهای دمکراتیک وجود یک قوه قضائیه مستقل بعنوان چشم و وجدان بیدار تمامی جامعه است که می تواند هرگونه فسادی را پیگیری نموده و عاملان درگیر در آن را به پای میز محاکمه بکشد. در کنار قوه قضائیه مستقل، وجود احزاب و گروههای سیاسی اپوزیسیون، نهادهای مدنی مستقل، مطبوعات و وسائل ارتباط جمعی آزاد و غیر وابسته به دولت، نهادها، اهرمها و مکانیزمهای قانونمند کنترل قدرت هستند. وجود این اهرمها و مکانیزمهای دمکراتیک و طبیعی می تواند میل به فساد را در دولت و حاکمیت را کنترل و بسمت پائین سوق دهد چرا که قدرت بطور طبیعی و اتوماتیک وار میل به گریز از کنترل و گرایش به فساد دارد. در جامعه طبقاتی که برتری جوئیهای اقتصادی عامل اصلی برتری و بطور کلی ارزش گذاری در جامعه است، تنها و تنها با ابزار و اهرمهای مردمی و غیرقابل کنترل از سوی دولت است که می توان، میل به فساد در اجزای درونی حکومت را کنترل و مهار ساخت. حکومتی که خود را «مقدس» و لاجرم »مطلق» می خواند اصولا اعتقادی به فساد در اجزای درونی خود ندارد تا اراده ای برای برخورد با آن داشته باشد. سراپای چنین حکومتی غرق در فساد و تمامی اجزای آن درگیر در تبانی و غارت و چپاول و رانت خواری هستند و قوه قضائیه ای که وابسته به حکومت و رئس آن یعنی «ولی فقیه» باشد خود بعنوان بخشی از مشکل و نه یک راه حل برای خشکاندن ریشه فساد است.

از آنجائیکه اراده جدی در برخورد با فساد در این رژیم سراپا غرق در غارتگری وجود ندارد ، مبارزه با فساد شعاری فرمالیستی و بی محتوا بیش نبوده و هربار با طرح افتضاح و ماجرایی در معرض دید و نظر وجدان عمومی جامعه قرار می گیرد و سپس به ورطه فراموشی سپرده می شود. نمونه های قطره چکانی کشف شده از فساد مالی و نوع برخورد قوه قضائیه رژیم با آنها مؤید این نظر می باشد.

در شرایط خاص ایران و با توجه به حکومت مطلق گرایی که خود را «مقدس» می خواند، یگانه راه حل مبارزه با فساد همانا تلاش و عزم و رزم برای سرنگونی تمام عیار آن و در اندازی طرحی نو مبتنی بر نظامی دمکراتیک و برخاسته از رأی و نظر مردم با اهرمهای قانونمند است، در چنان صورتی می توان از اراده جدی برای برخورد با فساد سخن گفت.

مهاجرت ورزشکاران ايراني به خارج از کشور و تابعيت گرفتن آنها يکي از معضلات بزرگ


 

چگونه جودوکاران ایرانی ، لبنانی شدند 

 

متاسفانه مهاجرت ورزشکاران ايراني به خارج از کشور و تابعيت گرفتن آنها يکي از معضلات بزرگي بوده که در چند سال اخير، بدجور گریبان ورزش ايران را گرفته است. معضلي که مسئولان مربوطه در مقابل هيچ چاره اي براي حل آن نينديشيده اند.


به گزارش تابناک ، مسائل مالي و بي اهميت جلوه دادن ورزشکاران حرفه اي و ملي، اصلي ترين دليلي است که اين ورزشکاران در توجيه خروجشان از کشور عنوان مي کنند. قايقراني، شمشيربازي، جودو، کشتي و کاراته از جمله رشته هايي بوده که طي اين سال ها ملي پوشان خود را که گاها بنام بوده اند از دست دادند و به اميد يافتن شرايط بهتر براي زندگي و ورزش، دست به مهاجرت زده اند.
چگونه جودوکاران ایرانی ، لبنانی شدند ؟
اين بار نيز اين قضيه در مورد جودوکاران تکرار شده است. پس از محسن غفار، وحيد سرلک و احسان رجبي اعضاي سابق تيم ملي جودو بزرگسالان ايران که در طول دو، سه سال گذشته تابعيت آلمان و آمريکا را گرفتند، متاسفانه شنیده می شود سبحان رسولي، ملي پوش وزن 73- کيلوگرم و کاپيتان تيم ملي نوجوانان که در مسابقه هاي ماه گذشته قهرماني جهان در آمريکا به مقام هفتم رسيد به همراه حسن خدامرادي، ملي پوش وزن 81- کيلوگرم تيم ملي جوانان، هم اکنون در لبنان حضور دارند و در تلاش هستند تا تابعيت اين کشور را بگيرند. 

جالب این که محمد منصوري از مربيان جودو ايران و سرمربي اسبق تيم جودو ایران و استقلال نيز همراه اين دو جودوکار است و کارهاي مربوط به هماهنگي با فدراسيون جودو لبنان و اقامت اين جودوکاران را انجام مي دهد! محمد منصوري كه نزديك به ۲ ماه است هدايت تيم هاي نونهالان تا بزرگسالان لبنان را برعهده گرفته است

منصوری می گوید : در جريان مسابقات قهرماني بزرگسالان آسيا كه در تايلند برگزار شد به همراه محمدرضا رودكي راهي اين كشور شديم و با روساي فدراسيون چند كشور آسيايي مذاكره داشتيم. در اين ميان پيشنهاد لبنان بهتر بود و توافقات خوبي را براي پذيرفتن هدايت تيم هاي ملي اين كشور انجام داديم. حتي رييس فدراسيون جودوي ايران نيز در جريان اين مذاكرات بود و در جريان مسابقاتي كه در كره جنوبي و برزيل نيز انجام شد با مسوولان لبناني صحبت كرد. منصوري گفت: رييس فدراسيون جودوي ايران از روز نخست شاهد اين مساله بود ولي نمي دانم چرا چندي پيش اين مساله را تكذيب و صحبت هايم را دروغ دانسته است!

مهاجرت اين دو جودوکار به لبنان در حالي است که آذرماه مسابقات قهرماني نوجوانان و جوانان آسيا در چين برگزار مي شود و رسولي و خدامرادي قصد دارند براي اين رقابت ها در قالب تيم ملي جودوي لبنان روي تاتامي بروند. 

البته شایعه شده است که علاوه بر منصوری، رئیس فدراسیون جودو نیز در این پناهندگی نقش داشته ! این دو جودوکار جوان و بااستعداد ایرانی را به کشور لبنان تقدیم کرده است تا بتواند با این تحفه پیشکشی با استفاده از نفوذ لبنانی‌ها در تشکیلات کنفدراسیون جودوی آسیا، برای خود پستی دست و پا کند!

جالب‌تر اینکه رئیس فدراسیون جودوی لبنان نیز با ارسال نامه‌ای به کمیته ملی المپیک این ادعا را تائید کرده است. اما رئیس فدراسیون جودوی لبنان مدعی شده که در حاشیه مسابقات داخل سالن در کره جنوبی و مسابقات قهرمانی آسیا در تایلند که طی یکی دوماه اخیر برگزار شده با رئیس فدراسیون ایران رایزنی کرده و موافقت او را برای رفتن جودوکاران به لبنان گرفته است!؟

به هر حال بحث پناهندگي ورزشکاران ايراني به خاطر مشکلات مالي در طول اين سال ها فقط از سوي ملي پوشان ورزش هاي غيرفوتبالي صورت گرفته است؛ ورزشکاراني که حتي در طول سال، يک چهارم دستمزد فوتباليست ها را هم نمي گيرند. از سوی دیگر چون فدراسيون هاي جهاني اين رشته ها در مقابل فدراسيون جهاني فوتبال (فيفا) قانون مدوني در اين خصوص ندارد و با اين قضيه برخورد نمي کنند مهاجرت ها به راحتي انجام مي شود. به طور مثال فيفا در شرايطي اجازه تغيير تابعيت به فوتباليست ها را مي دهد که خانواده فوتباليست ها اقدامي در کشور دوم داشته باشد يا بازيکن مورد نظر سابقه چند سال زندگي در آن کشور را داشته باشند.

 

از سورتمه علي پروين تا نود علي دايي


 شیشه عمر مافیای فوتبال شکسته می شود ؟

در دهه هفتاد برو بيايي بود در ميدان هفتم تير تهران و نمايشگاه سورتمه كه پاتوق علي پروين بود و خيلي ها به اينجا رفت و آمد مي كردند. از بازيكن و مربي و داور و خبرنگار بگير تا دلال و حراف و پولدار و بي پول و خلاصه همه رقم آدم اونجا رفت و آمد داشتند. علي پروين پرسوليس خوبي بسته بود و انتظار مي رفت كه تيم خوبي را از سرخپوشان ببينيم.

به گزارش تابناک ، راوی می گفت: از وي پرسيديم كه علي آقا امسال كدوم تيم شانس قهرماني داره؟ يك داور که اونجا بود اشاره كرد به داور و با همون ادبيات خاص خودش گفت ...!

 ظاهرا يك داور و دو كمك داور در همان دهه هفتاد به تبريز مي روند تا قضاوت كنند و ارتباطاتي از طريق يك د؟ با د؟ برقرار مي شود تا به نفع فلان تيم بازي رو در بياره. تيم داوري و دو تيم دارند وارد زمين ميشن كه ....شاید شایعه باشه !؟

 بازي تموم ميشه و داوران بلافاصله با هواپيما بر مي گردند تهران و كمك داور بازي ميره دوش بگيره كه به خانمش مي گه حوله منو از توي ساكم بده. حاج خانم در ساك شوهرشو كه باز مي كنه از ديدن آن همه پول شوكه ميشه و از خوشحالي فرياد ميكشه تا اينكه شوهرش مياد بيرون. تلفن خانه جناب كمك داور به صدا در مياد و ..(واسطه مورد نظر پولها را اشتباهي در كيف كمك داور جاي ميده و اينم از بخت بده آقاي داور بوده) شاید شایعه باشه !؟

همچنین پرسپوليس در فينال جام حذفي سال 82 در اصفهان با يك تيم بازي داشت. يك پنالتي مسلم پرسپوليس را جناب داور آن بازي نگرفت و در بازي برگشت هم پرسپوليس باخت اما بعدا صحبت از بسته هاي گزي شد كه به جناب داور داده بودند و اين در حالي بود كه شایعه شد ، گزها بوي سكه طلا مي داد و بعدا هم گفتند اشتباه شده يا هديه بوده و خلاصه اينكه ناديده گرفتند. 

يك تيم داوري در مقدماتي جام جهاني براي قضاوت مسابقه بين دو تيم عربي در هتل مشغول استراحت هستند كه واسطه يكي از تيم هاي وارد اتاق آقايان ميشه. جناب سرداور پيشنهاد ميشه كه 100 هزار دلار هديه تيم ... به شما و فقط به عنوان هديه است. گوش هاي هرسه نفر تيز ميشه اما جناب سرداور ميگه فعلا قبول نمي كنم تا ببينم مصلحت چيه. 

 هديه را قبول مي كنه اما به واسطه اعلام ميكنه شتر ديدي نديدي! بازي در جريانه كه مربي خارجي يكي از تيم هاي عربي ميره كنار خط و با اشاره انگشتان خود به جناب سرداور مي گه كه ميدونم هديه گرفتي! در زمان رياست دكتر دادكان يك بنده خدايي مياد فدراسيون فوتبال و ميگه فلان آقاي داور پول مي گيره و منم مداركي دارم كه پول خوبي از تيم .... گرفته.

 دادكان تلفن ميزنه و از داور متهم ميخواد كه فورا بياد فدراسيون فوتبال. مخبري كه مدعي است آقاي ... پول گرفته آن طرف ديوار شيشه ايي يا پارتيشن بوده و دادكان و اين داور متهم هم اين طرف. دادكان قرآن ميذاره جلو آقاي داور و ميگه قسم بخور كه از فلان تيم پول نگرفته ايي كه بنده خدا شوكه ميشه و حاشا مي كنه و به درو ديوار ميزنه تا انكار كنه و قسم هم نخوره ولي آقاي دكتر دادكان از فرد آگاه ميخواد با آقاي داور روبرو بشه. آن داور را دادكان براي هميشه محروم كرد ولي هيچگاه اسمي نياورد و به داور درگوشي گفت:

 برو دنبال كارت و چون آبروت نميخوام جلو زن و بچه ات بره بهتره هم تو سكوت كني و هم ما چيزي نخواهيم گفت.

 علي دايي بعد از بازي جنجالي سپاهان و پرسپوليس به طور واضح از جرياني صحبت كرد كه بسيار تكان دهنده بود و البته نگران نباشید، به احتمال زياد با محروم كردن يك نفر سروته اين موضوع هم جمع خواهد شد...!؟

 اما جريان فساد در فوتبال ما رسوخ كرده و دامن اغلب افراد درگير را گرفته است.

 پول زياد و بي حساب و كتابي كه به فوتبال وارد مي شود بسياري را وسوسه مي كند تا اگر دستشان مي رسد سهمي از آن بردارند و متاسفيم كه بايد بگوييم در اين آشفته بازار هستند در چرخه فوق از برخی مديرعامل گرفته تا برخی مربي و بازيكن و دلال و تعدادی داور و ليدر و مدير برنامه و تا سرچشمه آن به نوعي آلوده پول هاي بادآورده شده اند و دست به هر كاري مي زنند. با محروم كردن يك مربي و يك داور و يك تيم مشكل حل نخواهد شد.

آیا می دانید چرا پای داور خارجی از دربی قطع شد ؟ چون داوران ایرانی که بعضا در حد جهانی سوت می زنند ! با خیالی آسوده به فکر فوتبال ایران احساس مسئولیت کنند!

پس از افشاگری 90 و برخی رسانه های سالم ، دیگر مسلم شده است که مافیای داوری بخاطر رد و بدل شده پولهای کلان کاملا شریان حیاتی را به دست گرفتند و گستاخانه جولان می دهند و بعضا نتایج فوتبال را رقم زدند و می زنند ...

حال دیگر عیان شده است که فلان سرمربی یا فلان مدیر که قاطعانه حرف از برد حتی در دربی می زند حتما پشتوانه ای دارد...
دیگر عیان شده است فلان مربی با تیمی جدا از بازیکنانش که بسیار قویتر از بازیکنانش است به افتخارات زیادی دست یافته و همیشه طلبکار است ...از نظر شرایط مالی در سطح عالی قرار دارد و هر کس بر علیه او حرف بزند خائن است

متاسفانه دیگر مشخص شد که برخی قهرمانی ها چقدر بی ارزش بوده است چون...

 آب از سر چشمه گل آلود است بزرگان. بايد ريشه را زد نه شاخه و برگ را . چرا با فلان مسئول فوتبال مماشات مي كنيد؟ چرا با مديري كه رشوه مي دهد مماشات مي كنيد؟ چرا با مربي كه با پول و تقسيم كردن قرارداداش با چند مسئول و چند واسطه همواره از اين تيم به آن تيم مي رود مبالغ كلاني هم مي گيرد برخورد نمي كنيد؟

چرا مربی منشوری کارشناس بازی استقلال و سئول درشبکه خبر میشه ؟ چرا دلال معروف مجریگری می کند ؟ خيلي حرفها و مستندات داريم ...

البته خبرهای خوبی در ارتباط با قطع دستهای آلوده از فوتبال از مسئولان ذیربط به گوش می رسد که مایه دلگرمی ماست .

جمله آخر را با کلام حضرت محمد (ص) به پایان می بریم که فرمود : هر آن کس که می داند ولی سکوت می کند خیانت کار است .