فيروزه اجاق: تبعيض در ورزش زنان

 تاریخ ایجاد در 30 ارديبهشت 1393
سابقه ضدّ زن بودن رژیم دیکتاتوری آخوند‌ها را اگرچه از همان روزهای نخست، از شیوه‌های کاملا ابتدایی تا پیچیده اش، زنان ایران زمین با پوست و گوشت خود تجربه کرده اند و اگرچه با مقاومت خود در اشکال مختلف روز خوش را بر آخوند‌های جانی حرام کردند، اما در سر فصل‌های مهم و مشخص با توجه به شرایط بحرانی‌ و انفجاری جامعه از خود خمینی خونخوار تا همین علی‌ گدا همراه با گله یی از اوباش، اراذل و ساندیس خوار مشترکا، در جبهه‌‌های مختلف، تا امروز از زن ستیزی خود کم نگذاشتند. ولی‌ آنچه در این دوران بلای جان این رژیم بود حضور مستمر و مقاومت زنان بوده است، مبارزه با این شیوه‌های ضدّ زن و توهین به مقام زنان را هم در حضور پایدار و مقتدر زنان قهرمان در ارتش آزادی بخش که در شهر اشرف و زندان لیبرتی حماسه‌ها آفریدند ديديم، و هم به موازات آن در داخل ایران شاهد بودیم. اگرچه تا کنون زنان ایرانی‌ از بابت سرکوب، دستگیری، شکنجه، تجاوز و حجاب اجباری کم مصیبت ندیده بودند، امّا خامنه اي جلاد و زهر خورده برای فرار از سرنگوني و سرپوش گذاشتن بر بحران‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مملکت در آخرين صحنه زن ستيزي و وحشتش از حضور و شركت زنان در سرنگوني نظام ، با وقاحت زیاد پا به میدان گذاشته و یک ریز از ضرورت ماندن زنان در خانه و همسرداري و شتاب برای فرزند بيشتر آوردن و عدم ضرورت ادامه تحصيل و فعاليت هاي اجتماعي توسط آنان سخن ميراند و دیگر اراذل و آخوند‌های اجاره یی و نمره موقت پا به گور هم میمون وار وارد معرکه شده اند و زنان سرکوب شده را با فرهنگي كه از شدت بيشرمي بازگو كردني نيست، به داشتن فرزند آنهم نه یکی‌، دو تا و سه‌ تا بلکه تا چهارده تا، نصیحت می‌کنند.
زنان ایرانی‌ از هر قشر و در هر مسئولیت اجتماعی و خانوادگی با این نوع سرکوب‌ها و سرزنش‌های روزمره در جنگ و گریز میباشند. اما شاید تا کنون کمتر توجه شده است که زنان ورزشکار با یک ستم مضاعف ديگر نیز دست و پنجه نرم میکنند.
به هر یک از این دختران شجاع که این‌چنین ضمن مواجه با تمام سد‌ها و موانع و ستم‌ها با اراده و خواست باور نکردنی به ورزش در رشته‌های مختلف می‌پردازند، واقعا باید تبریک گفت و آنها را تحسین کرد.
پرداختن به ستم و سرکوب زنان ورزشکار در حوصله این نوشتار نیست، تنها به يكي دو نمونه اشاره میشود تا هم روشن شود که دقیقا با موضوع”نقض حقوق بشر“ در رژیم آخوندها مرتبط است و هم عمق بی‌ احترامی نظام آخوندي به مقام زن و فشار و ستم مضاعف بیشتر افشا گردد. از همان اوایل انقلاب شاهد بودیم که چگونه به مرور مانع از حضور دختران و زنان در استادیوم‌های ورزشی حتي برای تماشا و تشویق ورزشکاران مرد شدند، در صورتی که حضور پر شور و تشویق این علاقمندان به ورزش خود سرمایه گرانبهایی است در موفقیت ورزشکاران. بارها تیم‌‌های فوتبال زنان در مسابقات و تورنمنت‌های بین المللی بدلیل داشتن پوشش و لباس‌های ورزشی غیر استاندارد از دور رقابت‌ها کنار گذاشته شده اند. يك نمونه بارز که بيانگر حقیقتی تلخ است، شجاعت و صداقت بانوی قهرمان دو و میدانی”مریم طوسی“ است که با جملاتی هر چند کوتاه اما عمق فجایعی که بر زنان و بخصوص ورزش زنان ميهن مان حاکم است را مطرح می‌کند. مریم طوسی مشکلات را این چنین بازگو می‌کند: ”ورزشکاران مطرح جهان لباس‌هایی‌ میپوشند که مخصوص خودشان است، متأسفانه لباس‌هایی‌ که به ما میدهند قابل استفاده نیست، نه جنس و نه اندازه شان، لباسی میدهند که دو برابر من است“. وي در ارتباط با ورزشکار مورد علاقه خود ”آلیسون فلیکس“ چنین میگوید: ”تفاوت چندانی با من نداشت و تفاوت فقط در امکانات است. بیشتر حریفان ما در آسیا و جهان لباس‌هایشان مخصوص دویدن است، اما من خودم باید از نمایندگی‌ها به دنبال لباس باشم“. این دونده قهرمان ایران در يك مقایسه ديگر وزن کّل لباس دوندگان خارجی‌ را با مقنعه خودش برابر دانسته و تاکید مي كند که اگر می‌خواست بدون حجاب بدود الان تجربه حضور در المپیک را هم داشت.
اینگونه سختی‌ها و تحمل شرایط غیر ورزشی و غیر انسانی‌ را در رشته شنای بانوان بهتر میتوان مشاهده کرد. به عنوان مثال به گزارش عصر ایران در تیر ماه ۹۲ اشاره میشود. ” الهام اصغری“ قهرمان شنا چنین میگوید: ”با اینکه هنگام شنا از پوشش اسلامی استفاده کردم و ناظران قانونی هم تمام مدت در پلاژ حضور داشتند اما پس از آن مسئولان وزارت ورزش به من گفتند که باید ثبت این رکورد را فراموش کنم“. الهام اصغری در مورد لباس ابداعی که به تأئید ناظران نیز رسیده بود گفت: ”پوشش من به اندازه لباس فضانوردی آزار دهنده و سنگین بود اما چاره دیگری نداشتم .اکنون اگر لباسی از این جنس و یا حجم را به تن‌ آقای رضا زاده کنید و از او بخواهید تا وزنه بزند همان لحظه از این رشته خدا حافظی می‌کند“. به مثال دیگری در مورد قهرمان رشته رزمی که در شانزدهمین دور مسابقات آسیا یی در چین صاحب مدال طلا شد می‌پردازیم. ”خدیجه آزادپور“ ضمن تحمل فشار‌ها و تبعیض‌ها توانست با افتخار بسیار با شکست حریفان سر سخت و مقتدر به مدال طلا دست یابد. وي در باره قول و قرار‌های کارگزاران دستگاه ورزش که به هر ورزشکاري كه مدال طلا بیاورد یک خانه هدیه میدهند، میگوید: ”قبل از اعزام به من وعده اهدای منزل در صورت کسب مدال طلا را دادند و عنوان کردند پس از بازگشت شما از مسابقات کلید آپارتمان در همان فرودگاه اهدا خواهد شد،که متأسفانه اینگونه نشد و پس از پیگیری‌هایی‌ که انجام دادم، اعلام کردند که شرایط تغییر کرده است و تنها در صورتی که متأهل شوید این پاداش به شما تعلق خواهد گرفت. این تصمیم واقعا باعث تضعیف روحیه من و سایر ورزشکاران خواهد شد و باعث خواهد شد تا با دلسردی خودمان را برای رقابت‌های آینده آماده کنیم .در صورتی که قهرمان قطری در وزن من که به مقام سومی‌ دست پیدا کرد، پس از پایان مراسم و در حضور من ۴۰ هزار دلار به او پاداش دادند.“

بی‌ تردید آنچه خار چشم آخوند‌ها شده است حضور گسترده زنان در تمام سطوح جامعه است که با جدیت، کوشش و امید به تغییر با تحمل تمام سختی‌ها و تبعیض‌ها به مبارزه می‌پردازند. خامنه‌ای جانی با وراجی‌های اخیر خود کور خوانده است که میتواند زنان ایرانی‌ که اتفاقا در هر کجا که هستند بخصوص در خانواده با مسئولیت پذیری و فعالیت‌های خستگی‌ ناپذیر نقش مهمی‌ ایفا می‌کنند، را به پستوی خانه‌ها بکشاند. آنهم با تحمیل و به بهانه ”تولید“ فرزندان بیشتر براي تقديم به حکومت جبار و ضدّ ایرانی‌ که براي جنگ و عملیات تروریستی، و خدمت در بسیج و سپاه ضد مردمي و دست آخر به عنوان ساندیس خوار تربیت شوند. فرزندان برومند همین زنان که یقیناً هوشیارانه عمل خواهند کرد و بی‌ تردید پاسخ تاریخی‌ را به آخوند‌ها خواهند داد ، پاسخی که از جنس تغییر و سرنگونی خواهد بود. همانطور که زنان مبارز و مجاهد با ایستادگی و با ایثار جان خود و با ایمان به سرنگونی رژیم نوید بخش آینده درخشان ایران زمین میباشند.
اگرچه در مطلبی جداگانه و بطور مفصل باید به آن پرداخت، اما جا دارد به نقش زنان در صفوف مجاهدین و مبارزین و بویژه به چهره ممتاز و محبوب ”مریم رجوی“ رئیس جمهور بر گزیده شورای ملی‌ مقاومت ایران نیز کوتاه اشاره شود، و بخصوص به پلاتفرم ۱۰ ماده‌ای خانم رجوی نظر انداخت که در ماده چهارم آن به نکات بسیار مهم اشاره میشود:
ماده ۴: ”ما به برابری کامل حقوق سیاسی و اجتماعی و مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی معتقدیم و هرگونه اشکال تبعیض علیه زنان ملغی خواهد شد و آنان از حق انتخاب آزادانه پوشش بر خوردار خواهند بود“
درود بر زنان مجاهد و مبارز
۲۴ اردیبهشت ۹۳

نوروز سال ۹۳ بر یکایک شما مبارک باشد

دوستدران و حامیان اصیل پرسپولیس ,

 نوروز سال ۹۳ بر یکایک شما مبارک باشد.برای تک تک شما سالی‌ سرشار از شادی ، سربلندی و پیروزی آرزو دارم. در سالی‌ که در آغاز آن هستیم برای تیم‌ فوتبال باشگاه پرسپولیس دوران سرنوشت ساز می‌باشد ، کوهی از مشکلات و معضلات در پیش روی باشگاه ، مدیران ، مربّیان ،بازیکنان و به خصوص برای شما حامیان با وفا و همیشه در صحنه قرار گرفته است.البته بسیار مهم است که قبل از پرداختن به مسیر نقشه در سال جدید و یا با ارائه این و یا آن برنامه بایستی نقد اساسی‌ و کارشناسی صورت بگیرد ، باید بدون هر گونه تعصب خشک بحث و گفتگو در گروه‌های مسئولانه و دلسوز در دستور کار باشد.زمان زیادی نمانده است.آنچه یک واقعیت تلخ ولی‌ حقیقی‌ وجود دارد اینست که دستگاه دولتی هیچ دل خوشی‌ از ۲ تیم‌ مهم پایتخت ندارد ، اگر قادر بود بیش از این درب هر ۲ باشگاه را گًل می‌گرفت .داستان طولانی است ، از ابتدای بر سر کار آمدن این آخوندها این اندیشه و تفکر عقب افتاده بار‌ها در سطح مجلس ،دولت و حوزه وجود داشت که یعنی‌ چه ؟ آبی و قرمز چه معنایی دارد ؟ این همه تماشاچی فقط برای دیدن یک بازی به ورزشگاه میروند ولی‌ در مراسم نماز جمعه با بی‌ رغبتی می‌آیند.بگذریم اگر بخواهیم  فقط به چند سال اول بعد از انقلاب به پردازیم خود یک شاهنامه خواهد بود البته نه از جنس رستم و سهراب و حماسه‌های تاریخی‌ بلکه از جنس زمخت ، بیقواره و بی‌ کفایت غیر ورزشی.ولی‌ باید به آینده نگاه کرد ، امید و انگیزه داشت ، در صحنه بود و مشارکت فعال داشت.باور داشته باشیم که زمان ، زمان تغییر است ، دیگر با "من بمیرم وتو بمیری " برنامه‌های اصولی و آینده دار پیش نه خواهند رفت.تعصب به این و آن را باید به کنار گذاشت ، فقط با اسم و شعأر ، با سلطان ، پا طلایی و سر طلایی نمیتوان یک برنامه نو را با یک مدیریت مدرن به پیش برد.البته اینها پشتوانه و سرمایه‌های با ارزشی هستند ، قابل ستایش و قدرشناسی.بنا بر این آینده درخشان و پایدار را می‌توان برای تیم‌ محبوب پایتخت تصور داشت ، اگر راه درست و منطقی‌ را با پشتوانه دانش و آگاهی‌‌های نو پایه ریزی کنیم البته که قادر خواهیم بود اقتدار مستمر و پایدار را در میادین ورزشی چه در داخل و چه در سطح آسیا و بین المللی نشان بدهیم.
نگاهی‌ داشته باشید به تیم‌‌های ماندگار و مقتدر که با برنامه‌های طولانی مدت با به کار گیری از علوم و داده‌های علمی‌ دست به تغییر اساسی‌ زده اند و در کادر فنی‌ از بهترین‌ها و در کادر مالی و مدیریت هم از کارآمد‌ترین افراد در سطوح مختلف باشگاه بهره میگیرند.کسی‌ و یا کسانی به تنهائی صاحب باشگاه نیستند بلکه با تعداد زیادی اعضا و گروه‌های هوادران در یک رابطه منطقی‌ و مسئولانه مداوم به آینده نگاه میکنند تا غفلتی صورت نگیرد ، تا سؤ مدیریت پیش نیاید.در آینده با هم بحث‌های جدیدی خواهیم داشت.

بار دیگر نوروز خجسته را به یکایک شما‌ها ، و بخصوص به پیشکسوتان تبریک میگویم.پیروز و سرفراز باشید.

جعفر نامدار : داوری با قضاوتی متفاوت


جعفر نامدار :  داوری با قضاوتی متفاوت
صحبت‌های زیادی از دوران طلایی دهه ۵۰ فوتبال ایران شده است و ادامه هم دارد.بی‌ تردید عناصر و عوامل بسیاری در پیشرفت فوتبال آن دوران نقش‌های مهمی‌ را داشته اند . مربّیان آموزش دیده و دلسوز ، سرپرستان آگاه و با تجربه ، مدیران مسئول ، تغییر مثبت نگرش جدید نسبت به فوتبال ، بازکنان با انگیزه بخصوص در بین نسل نوجوان و جوان آنزمان ، شرایط مناسب نسبی‌ اقتصادی و بودجه تخصیص داده شده به ورزش و بویژه فوتبال که بیشتر آن از بخش خصوصی که بعضا نیز خود در تاسیس و مدیریت باشگاها شرکت داشتند ، حضور قابل توجه تماشاگران و دوستداران در استادیوم‌ها و تشویق فوتبالیست‌ها در هر شرایط آب و هوا و عوامل و زمینه‌های دیگر که بایستی جداگانه مورد بر رسی‌ کارشناسی قرار گیرند.در کنار تمام عوامل و شرایط خوبی که در این پیشرفت و جهش نقش داشتند ، بایستی از  حضور مهم ، مسئولانه و  مثبت  داوران فوتبال  که به جدّ نقش حساس و تاثیر گذار داشتند صحبت شود.حضوری که میتوان به جرات بیان کرد که با فداکاری و پذیرش تمام سختی‌ها که همراه بود با یک نگرش منفی‌ از عملکرد کمیته‌ها قبلی داوران ، که ضمن تغییر این نگرش منفی‌ در بین بازیکنان ، تمشاگران و رسانه‌های ورزشی با جدیت و کوشش قابل قدردانی‌ از مقام داوری نقشی‌ مثبت و قابل احترام در جامعه ورزشی ارائه دادند . داوران بیشماری بودند که بطور جمعی با دیدن آموزش و کسب دانش روز داوری در راستای رسیدن به این دوران طلایی فوتبال ایران زمین با تحمل تمام محدودیت‌ها خدمت کردند. بی‌ تردید یکی‌ از داورانی که نه تنها در عرصه داخلی‌ بلکه در میادین بین المللی نیز نامی‌ پر افتخار از خود و کمیته داوری به جای گذشت زنده یاد " جعفر نامدار " است.به یقین می‌توان از " جعفر نامدر " با غرور یاد کرد.چهره‌ای که با داشتن شخصیت ممتاز خود احترامی خاص در بین فوتبالیست‌ها داشت و هنوز هم دارد.انسانی‌ که با ظرفیت‌های بسیار که یقیناً از سابقه ، تجربه و دانش او نشأت گرفته بودند به پیشرفت‌های عالی‌ در سطح دنیا نیز به عنوان " داور بین المللی " دست پیدا کرد .در رفتار و برخورد با بازیکنان در شرایط بسیار سخت و پر مخاطره با خونسردی ، متانت و احترام متقابل آرامش خاصی‌ را در زمین فوتبال هیجان زده ایجاد میکرد. در سفر‌های ورزشی  در هر وضعیت سخت همراه و همدل بود و دوست و برادری که کاملا قابل اعتماد بود.عملکرد مخرب و نابود کننده رژیم آخوند‌ها با آن طرز تلقی‌ و نگرش کاملا منفی‌ و ضّد ورزش که ضمن عقب افتادن ورزش ایران به خصوص فوتبال چه در سطح داخل و چه در سطح اسیا و جهان باعث ایجاد دلسردی در میان ورزشکاران و تمامی‌ دست اندرکاران از جمله داوران شد.تعداد زیادی از ورزشکاران ،داوران و مدیرانی که حاضر به حضور در دستگاه ورزش این رژیم نبودند به خارج مهاجرت کردند.ایجاد جو اختناق و غیر قابل تحمل در محیط ورزشی ، دستگیری ، زندانی ، شکنجه و حتی اعدام آنهم از بهترین‌ها و محبوب‌ترین‌ها شرایط زندگی‌ را طاقت فرسا کرد . اعدام " حبیب خبیری " بازیکن جوان تیم ملی‌ ایران و تنی چند از ورزشکاران ممتاز از جمله بی‌رحمی‌ها و جنایت‌های این رژیم می‌باشد. با درود به همه ورزشکاران شهید و با گرامیداشت نام پر افتخار این فرزندان ایران زمین و با احترام به همه ورزشکاران و دست اندرکاران که با تحمل تمام سختی‌ها حاضر نیستند در جنایات این رژیم دیکتاتور - مذهبی‌ خمینی شرکت کنند با احترام از " جعفر نامدار " این زنده یاد جامعه ورزشی ایران وداع می‌کنیم.جامعه ورزشی حامیان شورای ملی‌ مقاومت فقدان این چهره ورزشی را به خانواده گرامی‌ ، دوستان و پیشکسوتان تسلیت میگوید .
نامش پر آوازه و یادش گرامی‌