حاکمیت خانوادگی در فدراسیون ها!


حاکمیت بر برخی از فدراسیون های ورزشی موروثی شده و می توان به عینه حضور خانوادگی برخی بزرگواران را در فدراسیون های ورزشی مشاهده کرد.

به گزارش «تابناک»، جالب اینکه وقتی در زمان مهندس هاشمی طبا موضوع انتخابی بودن روسا و دبیران فدراسیون ها مطرح شد جامعه استقبال خوبی از این موضوع به عمل آورد و رسانه ها این طرح را تحولی نوین در ورزش دانستند اما حاکمیت روابط بر ضوابط در ورزش نه تنها از بین نرفت بلکه حالا روسای فدراسیون ها با محمل قانونی انتخابات چنان پایه های صندلی خود را مستحکم می کنند که کسی به غیر از حضرات اجازه ورود به حیطه ریاست و اداره آن فدراسیون ها را ندارد.

تازه یک لولو خورخوره به نام  تعلیق و فدراسیون های جهانی را هم مثل چوب بالای سر وزارت ورزش نگه می دارند و روسایی که خوب بلدند چگونه با هدایای ناب ایرانی .....جهانی رشته های خود را نمک گیر کنند آنچنان دایره حاکمیت خود را مستحکم می کنند که وزیر هم جرات طرف شدن با جنابشان را ندارد.

یک طرف دیگر قضیه بحث فامیلی و خانوادگی حاکمیت بر فدراسیون هایی است که دم بر نمی آورند و دوست دارند در سایه حرکت کنند یا به قول معروف آسه برند و آسه بیاند و کسی هم  کاری به آنها نداشته باشد.

اصلا نیازی نیست فشار به خودتان بیاورید و کافی است وارد اینگونه فدراسیون ها بشوید تا بدون نگاه کردن به شناسنامه های اهالی فدراسیون، ازلهجه و گویش هایی که دارند روابط فامیلی و همشهری و هم ولایتی بودن رییس با سایر اعضا را تشخیص بدهید.
شاید اینکار از جهاتی خوب باشد که همه همدل و همزبان و هم خانواده هستند و کارها سریع انجام می گیرد اما این همه آدم های با تجربه و قهرمان و اینکاره  و دانشجویان با سوادی که در مراکز علمی درس می خوانند و زحمت می کشند تا در رشته های تربیت بدنی علوم ورزشی و مدیریت مدرک بگیرند چرا نباید به این مراکز و فدراسیون ها ورود کنند؟

هرکسی هم بخواهد خارج از دایره ایشان حرکت کند چه مدیر باشد و چه مربی و ورزشکار و داور و رییس هیات و کارمند او را محاصره می کنند و خیلی راحت کاری می کنند که طرف عطای کار را به لقایش ببخشند.

بازهم اگر وقت کردید به فدراسیون پینگ پنگ سری بزنید. رییس فدراسیون فقط مدیر روابط عمومی را مورد اعتماد خود می داند که از دوستان و اقوام هستند و نایب رییس بانوان این فدراسیون هم خانم یک مدیر خودرو ساز است که از دوستان و همکاران سابق رییس پینگ پنگ بوده و هست.

کمپ اشلاگر و حضور مربیان بزرگ دنیا در راس تیم ملی پینگ پنگ هم سرابی بود که نشان بدهند داریم کارهای بزرگ انجام می دهیم. این را دیگر نمی توان کتمان کرد چرا که بسیاری از بزرگان تیم ملی پینگ پنگ بارها اذعان داشته اند.

فدراسیون کشتی را دیگر نمی گوییم که آنقدر اوضاعش به هم ریخته و آشفته است که روزی دو سه بار افراد شرخر پشت دررییس فدراسیون کمین می کنند و با داد و فریاد و تهدید و دعوا و خودزنی و هزار و یک ترفند به دنبال طلب خود هستند و در این نبرد بقا و در این نزاع هرکه زورش بیشتر باشد زودتر به هدف می رسد ولی عجیب اینکه در این فدراسیون حرف رییس یا سرپرست را تا جایی می خوانند که به نفع شان باشد در همین حال اسنادی را برخی مطرح می کنند که حکایت از خرید دلار با نرخ های متفاوت در یک روز توسط عوامل مالی فدراسیون خبر می دهد!

هزینه هایی که صدای رییس را هم در آورده اما اینها و کسانی که چنین منافعی دارند بیدی نیستند که از بادی خفیف بترسند و زیاد  توجهی به حرفها و اعتراضات هم ندارند! 

البته اینها نمونه هایی بود که خیلی عینی و ملموس است و گرنه در بسیاری از فدراسیون ها از این موارد زیاد هست و تاسف بار تر اینکه فرزندان و آقازاده های برخی روسا و مسئولین تحت عنوان قهرمان و ملی پوش و ورزشکار تیم ملی از مزایایی مثل معافیت سربازی، حضور بدون کنکور در دانشگاه، دریافت انواع جوایز و سایر حقوق و مزایا بخوبی بهره مند می شوند و این فامیل بازی و این رابطه ها باعث افت ورزش ما شده و باعث شده تا شایسته ها و تحصیلکرده های ورزش کنار گود باشند و در مقابل افرادی که وابستگی هایی به منابع قدرت و ریاست دارند بدون اینکه شایستگی و سواد و درک آنها مد نظر باشد در راس امور قرار می گیرند.

موارد و مدارک بسیار متقن و مستندی داریم که اگرقرار باشد منتشر کنیم حتما با دلیل و مدرک خواهیم گفت اما از آنجا که برخی موارد را نمی توان بیان کرد فعلا یک تلنگری زدیم تا دوستان فکر نکنند مشکل وررش ما فقط تیم ملی فوتبال و کی روش و علی آبادی و عباسی و افشارزاده ها هستند!