از قصه های آقا جلال تا غصه های کی رش

  Touraj Atef

چشمهايش غمگين است  در ميان آنها هنوز نور نجابت مي درخشد او از نسل آقاهاي  فوتبال ايران است و شايد به اين دليل است كه با برخي به اصطلاح آقايان امروز فوتبال ما نمي تواند دمخور باشد سخن از جلال طالبي است مردي كه سالها سكوت كرده و با توجه به همان معيار هاي قديمي كه اخلاق و صبر را سر لوحه كار خود قرار مي دهند سخن مي گويد  هنوز سوالها در ذهن او مي چرخند ؟ خوب به ياد دارد كه ايويچ گفته بود اگر از جام جهاني 1998 بتوانيم يك امتياز كسب كنيم موفق هستيم اما او 3 امتياز گرفت آن هم در گروهي كه تيمهاي بزرگي در آن بودند اما كسي از او تمجيد نكرد كه هيچ بله مورد طعنه هم قرار گرفت او نمي داند اين چگونه اتفاقي است كه بازي در برابر يوگوسلاوي و  پيروزي در برابر آمريكا را كار ايويچ مي دانند اما باخت در برابر آلمان را  تنها او مسئول است؟ جلال طالبي به واقع طالب است اما طلبي از كس ندارد او مي خواهد طلب فوتبال ايران را پس دهد او از نسلي بود كه در تيم دارائي بزرگي ها كرد شايد اگر او صدمه نمي ديد و در  سال 1998 بجاي مربي  بازيكن بود بسياري بالاتر از خيلي ها لژيونر مي شد هر چند كه او در زمان خودش هم لژيونر بود آقا جلال غمگين است او در گوشه اي است و تجربه سالها كار در امارات و سنگاپور و اندونزي و سوريه و حتي ايران را نمي تواند به كسي انتقال دهد زيرا پول زير ميزي نمي گيرد بازيكن تحميلي را قبول ندارد و اهل زد و بندهاي هميشگي فوتبال ايران نيست او به ما مي گويد كه براي شروع  كار فرهنگي براي اين فوتبال بيست سال دير شده است  اما  ماهي را هر موقع از آب بگيريم تازه است او امروز گله از حمله هائي دارد كه ناجوانمردانه گفته و قلم زده مي شود درد آقا جلال همان درد كي رش است كي رش مي گويد كه مگر به زبان ژاپني و چيني سخن مي گويم كه از تيم ملي حمايت نمي كنيد او رنجيده خاطر است كه در خبر گزاري ها خبري به كذب از دلالي هاي او چاپ مي شود او عصباني از عدم دريافت مطالباتش است و آقا جلال دل به حال او مي سازند او مي داند كه بر سر  ديگر سر مربي تيم ملي در جام جهاني هم همين بلا را آورده اند 

آقا جلال سالها روزه سكوت گرفته است او از چه كساني بگويد ؟ او مي تواند از كساني بگويد كه همقطار او در كسوت بازيكن تيم ملي و مربيگري بوده و تحصيلات هم داشته اما چون يك تماشاچي پر احساس بي منطق سخن مي گويند ؟ اشكهاي نريخته شده مجيد جلالي چون اشكهاي آقا جلال است فوتبال ايران نجابت را به دار مي زند كه اگر اين گونه نبود جلال طالبي هم مثل بسياري تيمي در ليگ برتر و يا حداقل تيمهاي بزرگ ملي نظير تيمهاي جوانان و اميد را هدايت مي كرد جلال طالبي چون مجيد جلالي است اين حكايت جلال براي آنها در رفتار و گفتار و كردارشان است آنها بيهوده سخن نمي گويند رفتاري مودبانه دارند و كردارشان با گفتارشان يكي است آنها سالها پيش از آن كه عادل فردوسي پور بگويد قطبي ادبيات جديدي به فوتبال ما آورده و خود افشين امپراتور سخن از فرهنگ سازي براي اين فوتبال كند سخن از ادب و متانت كردند جلال طالبي و چشمهاي نجيبش حرفها را در خود دفن كرده است و مي گويد بايد به فوتبال ايران كمك كرد از فرهنگ و منش ساعتها سمينار و گفتمان ساخت  آقا جلال از چسبيده هاي به فوتبال سخن هاي فراواني دارد او هنوز مرد ميدان ادب است شايد خيلي ها او را فراموش شده بدانند اما اين طور نيست در ارديبهشت و روز بزرگ داشت فردوسي هستيم و به ياد داريم حكيم طوس هزار سال پيش ما را پند داد
نبايد كشيد گمان بدي/ره ايزد بايد و بخردي
كه گيتي نماند همي بر كسي/نبايد بدو شاد بودن بسي
هنر مردمي باشد و راستي /زكژي بود كمي و كاستي
 نجواي به حق فردوسي از زبان مرشد براي ما خوانده شد و در زور خانه ها خواندند تا بدانيم ورزش را بايد به جوانمردي  و پهلواني دانست  براي امثال آقا جلال باقي است او مي گويد بگذاريم كه تيم ملي كارش را بكند كي رش را چون او  به دار توهم و توطئه و تزوير نكشيم
آقا جلال راست مي گويد آيا كسي طالب سخنان طالبي است ؟ باشد كه چنين بادا