علی کفاشیان که پس از یک دوره فترت و پر فراز و نشیب بار دیگر سکاندار فوتبال ایران شد اکنون بار دیگر به همان نقطه اول خود برگشته و با نادیده گرفتن همه وعده و وعیدهای انتخاباتی که پیش از برگزاری انتخابات فدراسیون فوتبال می داد توپ ضعف ها و کم کاری ها و نداری ها را به سمت دیگری انداخته تا همچنان با مظلوم نمایی فضای افکار عمومی جامعه را در دست داشته باشد.
به گزارش «تابناک»، کفاشیان که با یک ترفند و تردستی خاص در دقیقه نود توانست معادلات را به سود خود در مجمع انتخاباتی فدراسیون فوتبال رقم بزند و با همکاری برخی رسانه ها توانست وزارت ورزش را دور بزند و به قولی زیر قول خود هم بزند گویا فراموش کرده که در شعارهای انتخاباتی اش از اسپانسر 180 میلیارد تومانی برای فدراسیون فوتبال گفته بود و اینگونه وانمود کرد که او با استقلال کامل و بدون نیاز به کمک های دولتی می تواند فوتبال را اداره کند.
کفاشیان البته همچون بیشتر موضوعات گذشته اینبار هم از باب شوخی وارد موضوع شده و بنا دارد یک چنین بار بزرگی را بر دوش دیگران بنهد تا خود را از ناهمواری ها و ناملایماتی که خود بوجود اورده در امان نگه دارد.
امروز در حالی کفاشیان از نداری حرف می زند که تیم ملی در حساس ترین مرحله به جهت اهمیت حضور در جام جهانی قرار گرفته و جالب اینکه وقتی دوران مدیریت دکتر دادکان و صفایی فراهانی با دوران وی مقایسه می شود ادعا می کند که آنها از کمک های دولت و اسپانسرهای دولتی برخوردار بودند در حالیکه دادکان قراردادی با ایرانول که یک شرکت ایرانی بود منعقد کرد و با جذب چند اسپانسر داخلی و خارجی دیگر، کاری کرد که هیچ نیازی به دولت و کمک های دولتی نداشت و هیچگاه از نداری حرفی به میان نیاورد.
در مقابل وزیر ورزش و جوانان همان موضع گذشته خود را تکرار کرده و ضمن تایید حمایت از کی روش و تیم ملی فوتبال اعلام کرده که فدراسیونی که دم از استقلال می زند و تشکیلاتی با این عظمت را در اختیار دارد نباید از نداری حرف بزند و اینها از همان دلایلی است که لزوم تغییرات در فدراسیون فوتبال را تایید می کند.
علی کفاشیان شاید فراموش کرده که حمایت برخی رسانه ها و افکار عمومی از او در قبال وزارت ورزش از باب کارنامه موفقش نبود چه اینکه ضعیف ترین دوران فوتبالی ما در دو دهه اخیر همین 4 سال حضور کفاشیان و دار و دسته اش می باشد بلکه از این بابت رسانه ها از کفاشیان حمایت کردند که استقلال فدراسیون فوتبال حفظ شود.
استقلالی که کفاشیان در 4 سال گذشته به حراج گذاشته بود و هر زمان به مشکلی برخورد می کرد از دخالت ها می گفت و وانمود می کرد که دیگرانی هستند که نمی گذارند او موفق باشد و برنامه هایش را موفقیت آمیز به پیش ببرد.
امروز کفاشیان با دو مشکل عمده مواجه شده و اگر نخواهد از سر لج و لجبازی با این دو مشکل کنار بیاید بزرگترین ضربه و یا ضربه نهایی را وی به حیثیت خود و فوتبال ایران وارد خواهد کرد.
اینکه سازمان بازرسی کماکان روی حضور او به عنوان یک بازنشسته انگشت گذاشته و فیفا هم نمی تواند در این مورد مانع تراشی کند چرا که در اساسنامه فیفا این مورد لحاظ شده که برخی امور کشورها می تواند در اداره فوتبال همان کشور لحاظ شود بنابراین آقای کفاشیان هم نمی تواند با تمسک به این مورد بازهم برای خود زمان بخرد.
بحث دیگری که لجبازی کفاشیان را می تواند به یک بحران بزرگ برای فوتبال ما تبدیل کند اوضاع نامعلوم و نامشخص او و ادامه کارش به عنوان یک فردی که هنوز تایید نشده می باشد و از این حالت ضربات زیادی متوجه فوتبال ایران می شود.
دقیقا همانند تیمی می ماند که مربی آن هنوز تعیین نشده و با گذاشتن یک مربی موقت به فکر سروسامان دادن کارها هستند. در این حالت نه بازیکن حرف مربی را می خواند و نه باشگاه بر روی او حساب باز می کند و طبیعی است که خود مربی هم دل و دماغ کار کردن ندارد.
اکنون بر همگان مبرهن و واضح شده که کفاشیان با این تشکیلات وزارت ورزش میانه خوبی ندارد و از هر راهی می خواهد این اختلاف را بروز و نمایش دهد و از طرفی وزیر ورزش هم قانون را فصل الخطاب قرار داده و می گوید هرچه قانون بگوید تابع آن خواهد بود به عبارتی قانون تایید کرده که کفاشیان نمی تواند رییس فدراسیون باشد و در همین اوضاع و احوال هم وزیر بارها جواب کفاشیان را مستقیم و غیر مستقیم داده است.
آنجا که کفاشیان می گوید برای اجرای برنامه های تیم ملی نیاز به کمک وزارت ورزش داریم می بینیم که دکتر عباسی به عنوان وزیر ورزش خیلی شفاف می گوید که هنر رییس فدراسیونی که داعیه استقلال طلبی دارد این نیست که فقط در مورد خودش و انتخابات از استقلال حرف بزند بلکه یک رییس فدراسیون باید بتواند به لحاظ مالی و اداری و تدارکاتی هم امور مربوطه را به پیش ببرد ضمن اینکه وزیر ورزش بارها تایید کرده که از برنامه های کی روش و تیم ملی فوتبال حمایت خواهد کرد.
اما کلام آخر،
کلام آخر یک جمع بندی از موضوع مطرح شده است و آنهم اینکه فوتبال در برزخ نمی تواند نفس بکشد و برای اینکه فوتبال را از این حالت برزخی در آوریم باید وزارت ورزش و جوانان با تکیه بر قانون تکلیف نهایی فدراسیون فوتبال را روشن کند ، با کفاشیان یا بدون کفاشیان تفاوتی نمی کند مهم این است که فوتبال سکاندار نهایی و اصلی خود را بشناسد و یا اینکه اعلام شود که کفاشیان تا صعود تیم ملی به جام جهانی هست و با قاطعیت از او حمایت شود.