مهماندوست چگونه زمین خورد ؟
نمونه بارز آن رضا
مهماندوست بود که فقط به این دلیل که تقاضای حق و حقوقش را کرد توسط گروه
مخالفش در فدراسیون زمین خورد و این درست در زمانی اتفاق افتاد که
مهماندوست آماده می شد تا در المپیک لندن افتخاری بزرگ را نصیب کاروان
ورزشی ایران کند و حالا در آستانه این اتفاق مهم عنان کار را از او گرفتند
تا اگر موفقیتی حاصل شد به نام خودشان به ثبت برسانند و اگر هم غیر از این
بود توپ را در زمین مهماندوست رها کنند با این وجود مرم خوب ما و
ورزشدوستان ایران فرق کسی که عاشقانه و خالصانه کار می کند با کسانی که به
دنبال دورزدن هستند را به خوبی می دانند و تشخیص می دهند
سرویس ورزشی ـ یک
لحظه فکر کنید که در سایه مدال های ارزشمند هادی ساعی در سه دوره المپیک
صندلی چه افرادی در پست مدیریتی که داشتند محکم شده و آنها از بابت
افتخارات هادی ساعی چه منافعی را برده اند؟
به
گزارش «تابناک»، در بطن همین فدراسیونی که هادی ساعی از درون آن در سه
دوره پیاپی المپیک سه مدال ارزشمند کسب کرد(دومدال طلا و یک برنز) بودند و
هستند افرادی که برای دلسرد کردن هادی از هر کاری فروگذار نکردند چرا که
اصولا برخی ها مخالف موفقیت های زیاد یک ورزشکار و یک قهرمان هستند چه
اینکه در آن صورت این آقایان در سایه قرار می گیرند و خیلی به زعم خود
متضرر می شوند.
این بود که در نوع انتخاب و اعزام
هادی ساعی به المپیک پکن شک و شبهه زیادی انداختند و اگر جدیت و ممارست و
تلاش ساعی نبود شک نکنید که او را به بهانه های مختلف از جمله بالا رفتن سن
و دوری از تمرینات و حضور در شورای شهر و...از اعزام به المپیک باز می
داشتند.
اما هادی مثل همیشه جنگید و ایستاد و مبارزه کرد تا به
المپیک برود و در آنجا هم آبروی ورزش ایران را با کسب تک مدال طلای خود
بخرد و باز هم برخی ها عمر مدیریتشان درازتر باشد!
یقین
داشته باشید که همین امروز هم از نام و سایه هادی خوششان نمی آید و دوست
ندارند او در اطراف تکواندو باشد چرا که نام هادی ساعی بر روی تشکیلات
فدراسیون و مدیران آن سنگینی می کند و جالب اینکه هادی ساعی از آن دست
افرادی نیست که بخواهد از این موقعیت استثنایی که خودش به وجود آورده سو
استفاده کند چه اینکه در همین ورزش داریم کسانی که یک گل زده اند و یا دو
مدال گرفته اند و هر روز آن را به سر مردم می زندد و از کنار آن تا توانسته
اند به سود خود بهره برده اند ولی در شخصیت پرافتخارترین ورزشکار ایران در
تمام ادوار المپیک چنین مشخصاتی وجود ندارد.
اکنون
همین مورد را ارتباط بدهیم به بحث رضا مهماندوست که نقش بسزایی در موفقیت
های اخیر تکواندوی ایران داشت و هم او بود که با رفتار درست و برادرانه و
دوستانه اش با هادی ساعی موجبات کسب مدال طلای هادی را در المپیک پکن به
وجود آورد و با هدایت او بود که تیم ملی تکواندی ایران برای اولین بار
بالاتر از کره ایی ها ایستاد و قهرمان جهان شد.
شواهد
و قرائن هم حکایت از موفقیت تکواندوی ایران با هدایت مهماندوست در المپیک
لندن داشت که به یک باره زمزمه برکناری او از هدایت تیم ملی شنیده شد و
آنچنان زود او را استعفا دادند و یا مجبور به استعفایش کردند که هیچکس فکرش
را هم نمی کرد چرا که مهماندوست هم در کار خودش کم کم داشت تبدیل به یک
مهره بزرگ دیگر می شد که خیلی ها باید در سایه وی قرار می گرفتند.
همین
خیلی ها بازهم بر نتابیدند و با کوچکترین بهانه ایی که دستشان آمد زمینه
فراری دادن مهماندوست از سرمربیگری تیم ملی را فرهم آوردند چرا که نمی
خواستند یک هادی ساعی دیگر در مقابل آنها قد علم کند!بماند که برخی از کنار
حضور در این سمت ها به چه منافعی رسیده اند و از بحث واردات هوگوهای
الکترونیکی.....
با این وجود اگر یکی مثل هادی
ساعی که همگان میدانند که او جزو نوادر و استثنهای ورزش در جهان است و بخش
عظیمی از موفقیت هایی که او کسب کرد محصول ممارست، ذکاوت، تیزهوشی، سلامت
زندگی کردن، مغرور نشدن، قانع نشدن ، به دنبال مادیات نبودن و یا به عبارتی
بی نیازی در عین نیازمند بودن و... تمرینات منظم و مرتب داشتن بوده است و
اگر فرد یا افرادی و فدراسیونی بخواهد این را و این همه افتخارات را به نام
خود ثبت و ضبط کند فقط به قصد بهره برداری های آنچنانی است که متاسفانه
این چنین نیز شده است.
بررسی کنید و ببینید در
این سه دوره ایی که هادی ساعی و یوسف کرمی در المپیک ها توانسته اند از
اعتبار و حیثیت تکواندوی ایران دفاع کنند چه اتفاقات مثبت دیگری افتاده جز
اینکه به بهانه بها دادن به این دو وررشکار جلو رشد بسیاری از جوانان خوش
اتیه را گرفته اند و یا هرگز میدانی به آنها نداده اند که خود را نشان دهند
و استعدادشان را بروز دهند.
با این وجود فدراسیون تکواندو در
سایه افتخارات هادی ساعی در همه این سال ها خود را مصون از هر انتقادی
دانسته و هرگاه فرد یا افراد و یا منتقدینی خواسته اند در مقابل نقاط ضعف
آنها بایستند سریع محو شده اند و هیچگاه هیچ مسئولی هم نخواسته که پای درد
دل آنها بنشیند(متاسفانه)!