قتل فجیع مربی ورزشی با ضربات متعدد چاقو

 
 
 
 
 
 
 ایران : پرونده قتل مربي ورزشي كه نيمه شب به طور مرموزي در خانه يكي از شاگردانش از پا درآمده بود، با صدور كيفرخواست به دادگاه كيفري استان البرز ارسال شد.

بدر اين جنايت مرموز كه سحرگاه هفتم مرداد 89 در يك مجتمع مسكوني در حوالي ملارد شهريار رخ داد پسر 25 ساله‌اي با ضربه‌هاي كارد مرد 46 ساله‌اي به نام مراد به قتل رسيد. مأموران پليس ملارد نيز به دنبال تماس مرد صاحبخانه در محل جنايت حاضر شده و با جسد خون‌آلود قرباني در حمام خانه روبه‌رو شدند.

در ادامه «مراد» - صاحبخانه – با اعتراف به قتل گفت: از يك سال پيش همسرم بناي ناسازگاري گذاشته بود و تمكين نمي‌كرد. در عين حال هم مدام درگيري و مشاجره راه مي‌انداخت اما به خاطر حفظ آرامش 3 فرزندمان با كار در تهران خودم را سرگرم كرده بودم تا كمتر در خانه حضور داشته باشم. اما از چندي قبل به رفتار و حركات همسرم مشكوك شدم.

وقتي هم براي طلاق اصرار كرد مطمئن شدم با مردي رابطه پنهاني دارد. تا اينكه يكي از همسايه‌ها مرا از رفت و آمدهاي مشكوك مرد جواني به خانه‌ام باخبر كرد. وقتي از «ليلا» درباره مرد ناشناس پرسيدم او مدعي شد مربي باشگاه ورزشي پسرمان، دخترمان را پسنديده و از او خواستگاري كرده و برخي مواقع به خانه رفت و آمد دارد.

در حالي كه با شنيدن حرف‌هاي عجيب و متناقض همسرم حس بدي داشتم از وي خواستم پاي مرد غريبه را از خانه ببرد. حال آنكه متوجه شدم دخترم علاقه‌اي به پسر مورد نظر ندارد. به همين خاطر اختلاف‌هايمان عميق‌تر شد تا اينكه به ناچار از يك همسايه خواستم در صورت رفت و آمد مرد غريبه به خانه‌ام مرا باخبر كند. شب گذشته اضطراب عجيبي داشتم حدود ساعت 3 صبح به پمپ گاز نزديكي محل كارم رفتم. اما حس مي‌كردم اتفاق بدي در خانه‌ام افتاده چراكه دلشوره شديدي داشتم، بنابراين بي‌خبر راهي خانه شدم اما وقتي كليد انداختم در باز نشد.

 به همين خاطر از داخل ماشين چاقويي برداشتم و زنگ زدم. پسرم هراسان در را باز كرد اما سعي كرد مرا به بهانه‌اي سرگرم كند. با اين حال حس ناشناخته‌اي مرا به طرف حمام خانه كشيد. پس از باز كردن در ناگهان مرد قوي هيكلي با مشت به طرفم حمله كرد، همسر و فرزندانم هم به او كمك مي‌كردند. به همين خاطر چاقو كشيدم و چند ضربه به مرد غريبه زدم، بعد هم پليس را خبر كردم.

از سوي ديگر خانواده متهم با چهره‌اي آشفته و مضطرب ادعاهاي وي را بي‌اساس و ناشي از سوءظن دانستند. همسر وي با ناراحتي گفت: ازدواجم با «مراد» ناخواسته و تحميلي بود. حتي شب عروسي قصد خودكشي داشتم و مقدار زيادي هم قرص خوردم اما زنده ماندم. اوايل زندگي همراه مادرشوهرم در يك خانه بوديم به همين خاطر آنها خيلي عذابم دادند. چند بار هم تصميم به جدايي گرفتم تا اينكه خواهرم خانه‌اي برايمان اجاره كرد و بچه‌دار شديم.

در اين سال‌ها همسرم خرجي نمي‌داد و فقط خريد مي‌كرد. چند بار درخواست طلاق كردم و دو ماه پيش هم به دادگاه رفتيم تا توافقي جدا شويم. اما شوهرم منصرف شد و من ناراحت و غمگين‌تر از هميشه به خانه برگشتم تا اينكه با مقتول كه مربي باشگاه پسرم بود آشنا شدم. به دليل بي‌مهري شوهرم و بدرفتاري‌هايش به مقتول علاقه‌مند شدم و براي وادار كردن شوهرم به جدايي رفتارهايي نشان دادم كه از من بيزار شده و راضي به طلاق شود.

شب گذشته هم مرد جوان به اصرار پسرم به خانه ما آمد و بچه‌ها همگي در حال تماشاي فيلم سينمايي بودند كه شوهرم سر رسيد. پسرم از ترس، مهمانش را به حمام فرستاد و او را مخفي كرد اما متأسفانه اين اتفاق شوم افتاد. پسر جوان خانواده نيز گفت: «از پدرم بيزار بوديم چراكه او خشن و تندخو بود و هميشه ما را در سختي و تنگنا قرار مي‌داد.

 او مانع ادامه تحصيلم شده و مرا به زور به كارگري مي‌فرستاد تا تحقيرم كند تا اينكه با مرد جوان آشنا شدم. او برخلاف پدرم از من حمايت مي‌كرد و همه جا كنارم بود. بنابراين با اصرار زياد او را به خانه دعوت مي‌كردم. اما او هيچ رابطه‌اي با مادرم نداشت و اظهارات پدرم ناشي از سوءظن و تفكراتش است.»

بدين ترتيب پس از تحقيقات كارآگاهان ويژه جنايي اداره آگاهي كرج و بازپرس جنايي، عامل جنايت در حضور تيم تحقيق، صحنه جنايت را بازسازي كرد. از سوي ديگر با شكايت پدر و مادر مقتول، «مراد» - عامل جنايت - به اتهام قتل عمد و همسرش «ليلا» به اتهام «رابطه نامشروع» با قرار بازداشت موقت روانه زندان شده و پرونده جنايت با صدور كيفرخواست روي ميز قضات شعبه اول دادگاه كيفري استان البرز قرار گرفت.

در حالي كه پزشكي قانوني سلامت روحي، رواني مرد جنايتكار را تأييد كرده قاضي «هدايت رنجبر» - رئيس دادگاه - دستور تعيين وقت محاكمه با حضور 4 قاضي مستشار و شاهدان حادثه را صادر كرده است.