ایرج طالع / خبرگزاری پارس فوتبال 
طلیعه: از دیر باز دوست داشتیم استاد غیبت کند تا کلاس درس تعطیل شود .این از خصوصیات ما ایرانی ها است که استفاده از تعطیلات مجانی را می پسندیم تا به استراحت بپردازیم. کودکی پرده پنجره اتاق خود  را به امید بارش برف سنگین و تعطیلی مدارس پس می زند، او به امید برف زیاد می نشیند و از درس خواندن غافل میشود .کارمندی که با آلودگی هوا خوشحال میشود تا آلودگی بهانه ای برای تعطیلات باشد. او فقط تعطیلات را می بیند و با مشکلات تنفسی و آسیب ریه های مردم کاری ندارد برای او مهم نیست با این آلودگی کسی به مرگ نزدیک بشود .

                                                                                       
اینها را نوشتم تا بنویسم فوتبال ما هم درگیر اینگونه سستی و کاهلی است، دوست داریم نا خنکی به برنامه  ریزی مرتب لیگ بزنیم و اگر باختیم بهانه جوئی کنیم .عباراتی مثل تیم ما مصدوم دارد ، تیم ما محروم دارد و چه چه .... اما از همه جالب تر زمانی می باشد که فوتبال ما حالت و رفتار های قلدر مآبانه به خود می گیرد .آنجا که صحبت از" بساط" و" جمع کن" به میان می آید . آدمی از خضوع و ادبیات مربیان تحصیلکرده از جمله مجید جلالی و منصور ابراهیم زاده و مشابه این اشخاص، به وجد می آید و احساس غرور می کند، هر صحبت آنها با خود یک بار علمی همراه دارد.

اما در مقابل آنها طیف خاصی قرار می گیرند که به یاغی گری شاگردان خود می بالند و از آن لذت می برند برای آنها نتیجه از نان شب واجب تر است چرا که با نتیجه زنده می مانند و بدون نتیجه حرفی برای گفتن ندارند .اگر روزگاری از هر هزار نفر تماشاگر استادیوم آزادی یک نفر لیسانس داشت امروز وضع فرق می کند و با گذشته قابل مقایسه نیست . گذشت آن زمانی که بی قید و شرط به بوق  پیرمرد بوقچی گوش خود را می سپردند تا فقط سلطان بگویند و سلطان بشنوند. امروز دیگر برای فریاد کشیدن اول تماشاگر شعار های خود را آن بالا در مغز مزه مزه می کند و بی جهت و بسمت باد فر یاد نمی کشد .

 شعاع فوتبال ما دیگر فقط محدود به یک تمرین آب دوغ خیاری و ارنج  احتیاطی نیست. امروز فوتبال علمی است که شاخه های فراوانی را با خود به همراه دارد اگر از مقوله علم بدنسازی در ابتدای فصل مسابقات غافل شویم در ادامه مسابقات  تعدد مصدومیت بازیکنان بوجود می آید . آیا آنها که در این فوتبال رفتار های قلدر مآبانه از خود بروز میدهند، توانا ئی ارائه یک برنامه تغذ یه  به یک نوجوان فوتبا لیست را دارا هستند .آیا آنها از بدنسازی و روانشناسی تحصیلاتی بدست آورده اند ویا اطلا عات و تحصیلاتشان مختص به دایره بسته ای است که فقط روی آن تاکید داشته  اند و همین مقدار اطلاعات سنتی را هم محرمانه می دانند .

 باید قبول کنیم که رسانه ها نیز درآفرینش و ادامه یاغی گری مردان نا آرام فوتبال ما دستی در آتش دارند . آنجا که یک جمله منعقده از کلام آقایان به تیتر اصلی تبدیل و به رهگذران چشمک می زند. صحبت بر سر احترام به نظم در فوتبال است نظمی که باعث شده فوتبال آلمان تبدیل به یک ماشین عظیم  شود. اما اینجا اگر هم بخواهند عده ای تن پرور نمی گذارند. اگر قرار باشد در این فوتبال هر کسی ساز خودش را بزند اصلا تشکیل تیم ملی هم اشتباه است. ا

گر قرار باشد فدراسیون در مقابل رفتار های هولی گری عقب نشینی کند، تکلیف تیمهای مظلومی مثل شهرداری یاسوج چه می شود؟ تیمی که به مربیگری عباس چمنیان هم اینک در جام حذفی حضور دارد و پرسپولیس حذف شده، همین مربی را محمد مایلی کهن در ابتدای فصل به پرسپولیس پیشنهاد کرد اما عده ای به او خرده گرفتند. جرم عباس چمنیان این بود که استاد دانشگاه و مدرس است و از رفتار های قلدر مآبانه برخوردار نیست وحجب و حیا او را از دفاعیات خود محروم می سازد. آیا در این فوتبال امثال او در تیمش مصدوم و محروم ندارد؟

تا بستر سازی مناسبی برای کارکرد مربیان تحصیلکرده در فوتبال ما فراهم نشود وضع همینطور خواهد بود. جای سخنان علمی را" می ریزیم" " می زنیم"  و "می بریم " گرفته است . نگارنده بر این باور است که برخی  اشخاص با سمت های مختلف در فوتبال ما ظرفیت پذیرش و یا قادر به پذیرش   اشتباهات  و گردن نهادن به قانون را ندارند . یک داربی به قولی برای همه ما شیرین و عزیز است اما عده ای بعد از باخت کام مردم را با ادبیات منسوخ خود تلخ می کنند ، باید گفت حسن کچل هم لیسانس گرفت اما هنوز فوتبال ما دیپلم هم ندارد !