*سام علامه
خشایار محسنی نامی است که اینروها هر طرفدار تازه وارد فوتبال هم به واسطه برنامه دوست قدیمی من عادل فردوسی پور او را می شناسد ... چهره ای مرموز با کلی علامت سئوال که همگان کنجکاوانه می خواهند بدانند او که بوده و از کجا سر از این مستطیل سبز درآورده.....
من ، خشایار محسنی را بیش از 15 سال است که می شناسم و خوب هم می شناسم... در برهه ایی به او خیلی نزدیک بودم... و بعد از کلی ماجرا.....
و حالا چند سالی است تمام این آشنایی حرمتش سلام و علیکی است و بس....
پسری اصلاتا تهرانی از خانواده ایی که زاده پایتخت بودند... در سن 14 سالگی به اتریش رفت... دبیرستان و دانشگاه را با نمرات خوب به پایان رساند و شد دکتر خشایار محسنی ... پزشکی که در سال 1997 قهرمان بوکس کشور اتریش در وزن 75 کیلو شد...
این موجود عجیب از سال 1999 تا 2004 در بیمارستانی در وین کار می کرد ولی از سال 2004 به بعد طب را کنار گذاشت و رفت سراغ فوتبال پر حادثه ... مدیر برنامه های سابق فرهاد مجیدی .. مهدی پاشاراده ... علی لطیفی...خداداد عزیزی و مهرداد میناوند در روزهایی که وارد این فوتبال شد فکرش را هم نمیکرد که روزی از روزهای خدا برروی آنتن پر بیننده ترین برنامه تلویریون جمهوری اسلامی به یکباره هنرپیشه نقش یک باشد... ازحسن خشتک ( حسن شهرستانی ) و سوسن و ایرج ... به یکباره شد مافیا و من عجیب نگران این واژه هستم که هدر می شوند در قضاوتهای آبکی....
او خیلی کارها انجام می دهد... ناهارش را با کریموف روس می خورد و شامش را در وین با مسئولین سفارت جمهوری اسلامی تا جایی که محرمانه ترین محموله های خبری و اطلاعاتی در باره برنامه های هسته ایی ایران را با خود به وین میبرد و صبحانه مفصلش را در ابتدای میدان قدس در خیابان شریعتی در قهوه خانه ایی محقر با املت و 2 عدد نان سنگگ بدون هیج کسی و چیزی می خورد .....
کریموف مالک باشگاه ماخاچ قلعه .... غلامحسین شعبانی مدیر مسئول ابدی مجله دنیای ورزش .... و بقول بعضی ها حزبی مشکوک که نامش را فتنه می گذارند ... و بعضی کله گنده های نظام که نامشان را نمی شود گفت ... مغر متفکر خشایار محسنی در این سالها بودند.... او در صدای آمریکا از سرکوبگران ملت ایران در انتخابات دفاع می کند و پرچم اسرائیل را در قلب اروپا پائین می کشد و در باشکاه اشتروم گراتس قمه می کشد ... آنوقت ضربان قلب مردم را می گیرد و خدایی ناکرده آمپول هم به آنها می زند....
پدیده اینروهای مملکت ما کسی است که تیم ملی را برای اردو به اتریش می برد و پرسپولیس از هتل رانده را در اروپا جمع و جور می کند و خرجشان را می دهد.
دوست نزدیک دبیر فیفا .... میشل پلاتینی و کلی ارتباطات مهم ..... حالا نامش را مافیا می گذارند و کلاهبردار یا برده دار... البته او خود نیر در تلویزیون اسلواکی می گوید فوتبال امروز برده داری مدرن است... جمله ایی که سازمان حقوق بشر را بر علیه اش می کند...!
اما دوستی و ارتباطات او خلاصه در خارج از مرزها نمی شود ... حشمت مهاجرانی اولین کسی بود که پدیده محسنی را فهمید..او در تمام بده بستانهای محسنی بوده و آگاهی کامل داشت پزشک دیروز و مافیای امروز چه ها که نکرده است .... بعد از او ناصر حجازی خدا بیامرز و علی پروین که همیشه در مقابل محسنی دستانش را بالا می برد و می گوید محسنی من آماده ام تو سرم را کلاه بگذاری ... علی پروین را یکبار در اردوی دی استرادا در دوبی همراه محسنی دیدم ... خوشحال و خندان از سفری رایگان و کاباره تهران و عارف و... رقص عربی ...!
از پدیده محسنی گفتن پایان ندارد .... او از سال 2004 با کرییموف روس آشنا شد ... میلیاردربلوک شرق محسنی را از نظر مالی به سمتی برد که او حالا مالک یک باشگاه اروپایی است ... خشایار محسنی خلاف نمی کند .... او شعاری خوش مزه دارد من نه قاچاق انسان می کنم ونه قاچاق اسلحه و نه قاچاق مواد مخدر ...
من از روحیاتی که از او سراغ دارم مطمئنم او پولش را از غیر این راه ها در میاورد .... و البته غیر از فوتبال... از کجا و با ارتباطات با کی ؟!خدا عالم است ... و لی به این نکته ایمان دارم که او عزیز کرده اینور آبی ها و آنطرفی هاست که می تواند با آرامش در فرشته خیابان تختی ... بنشیند و چیپس و ماستش را مزه مزه کند .... او خیالش از مرادن پشت پرده راحت است